مدیریت مورد برای معتادین به مواد مخدر “بخش دوم”
گردآوری و ترجمه: دکتر جواد طلسچی یکتا؛ مدیر مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
ووتر واندرپلاسچِن و جسیکا دِمایر معتقدند پیرامون مدیریت مورد برای افراد معتاد بایست ۶ مرحله را به صورت فرآیند گردشی طی نمود:
یافتن مورد مطالعه و اشتغال به آن، ارزیابی، برنامه ریزی، پیوند، حمایت، نظارت، ارزیابی پایانی و اتمام ارتباط
۳) برنامه ریزی: با توجه به نیازها، خواسته ها و نقاط قوت مددجو در تمامی زمینه های مرتبط زندگی اهداف مورد نظر شناسایی و برنامه خدمات برای رفع نیازها و مشکلات کوتاه مدت و بلند مدت وی طراحی می شود. هر هدفی در این طرح به گام ها و راهبردهای کوچکتر تقسیم می شوند که از لحاظ رفتاری ملموس باشند. یک اصل مهم در به قاعده دراوردن این اهداف موارد ویژه بودن، قابل سنجش بودن، قابل پذیرش بودن، واقعی بودن و اجرا در زمان محدود است.
بایستی مشخص شود که برنامه توسط چه کسی با چه وسیله ای در چه زمانی، چگونه و با چه هدفی انجام می پذیرد. به یاد داشته باشید که با هدف عملی، خاص، و مطلوب کار خود را آغاز نمایید که منجر به حس اعتماد مددجو می شود. اجرای موفقیت آمیز اهداف باعث ایجاد رضایت مددجو از دسترسی به منابع مورد نیاز و شکوفایی قابلیت های وی می گردد. تحقیقات نشان داده که طبیعت مددجو-محورِ هدف گذاری برنامه و کمک مددکار در آموزش تنظیم این اهداف برای مددجو از عناصر اصلی مدیریت مورد موثر است.
_ بررسی گذشته، زمان حال و دستیابی به آنچه که گیلبرت در دو سال آینده در نظر دارد، از فعالیت های این بخش است. مددکار و گیلبرت با هم برنامه ریزی می کنند که وی به چه خدمات و حمایت هایی نیاز دارد. مهمترین کار، رسیدن به ثبات روانی و کنترل بر مصرف مواد است. اقامت طولانی مدت در “بخش تشخیص دوگانه” بیمارستان روانپزشکی، رسیدگی به وضعیت غیربهداشتی محیط خانه گیلبرت، کنترل شرایط مالی، و ملاقات دو فرزندش پس از ثبات رفتاری از دیگر اهداف برنامه خواهد بود.
۴) پیوند: بیشتر مصرف کنندگان مواد مخدر در استفاده از خدمات قابل دسترسی شان دچار دردسر و مشکل می شوند. پیوند خدمات و مددجو از فعالیت اصلی مددکاران و در واقع معرفی افراد به منابع جامعه و نهاد های مرتبط بر طبق نیازهای مددجو است. در این مرحله مددکار بایستی تعهد مددجو در ارتباط با منبع را افزایش دهد، برای اجرای این ارتباط برنامه ریزی کند ، موانع احتمالی را تحلیل و بررسی نماید، اجرای آن را مدل سازی و تمرین کند و در انتها این ۴ گام را برای مددجو خلاصه نماید. مددکار ، نقش تسهیلگر و راهبر این روند تغییر را ایفا می کند زیرا که مددکار با تضاد مقاصد و انتظارات نهاد ها و خدمات رسان ها روبروست.
_ در این مرحله مددکار به دنبال نهادهایی است که سرپناه هایی را جهت زندگی این گونه افراد آماده می کنند و با بسیاری از این مراکز در تماس است و از آن ها دیدن می کند. مددکار شرایط گیلبرت را برایشان توضیح داده تا مناسبترین مکان و خدمات را برای وی فراهم آورند و در انتها با پذیرش نهادهای مرتبط یک حساب مسدود برای قرض های گیلبرت و حساب خرید برای پول نقد ایجاد می شود.
۵) حمایت: طرفداری از مددجو در شرایطی که توافقات، تعهدات، حقوق مددجو نادیده گرفته شده و نقض می شود. این بخش آگاهی دادن خدمات دهندگان در مورد ذهنیت اشتباه آن ها در مورد مصرف کنندگان مواد مخدر یا بهبود تعامل منفی بین مددجو و خدمات دهنده است. البته حمایت از مددجو به معنی برآورده سازی هر نیازی که مددجو درخواست می کند، نیست؛ مددکار بایستی به محدودیت های سیستم ها توجه داشته و امنیت عمومی را به خطر نیاندازند.
_ در این مرحله، گیلبرت آماده درمان بلند مدت برای افسردگی و مصرف مواد در مرکز نگهداری است. اما مراکز درمانی در آن منطقه پس از مدتی کوتاه دیگر رغبتی برای پذیرش و درمان وی به دلیل مشکلات متعددش نشان نمی دهند که باعث می شود حتی گیلبرت به خودکشی فکر کند. در این بین مددکار او با مراکز درمانی مختلف تماس می گیرد و بالاخره یک مرکز درمانی را برای پذیرش گیلبرت برای مصاحبه ورودی او متقاعد می سازد.
۶) نظارت: نظارت بر پیشرفت مددجو و تنظیم برنامه های مرتبط با خدمات از اقدامات ضروری مدیریت مورد است که می تواند شامل فعالیت هایی همچون تشویق مددجو برای ماندن در روند درمان، حمایت از آنها در زمان گذار (حرکت به سمت زندگی نیمه مستقل، شروع حرفه ای دیگر)، پیش بینی و پاسخگویی به شرایط بحرانی، و تحریک به اتحاد و مشارکت در اجتماع باشد. در این مرحله مددکار نقش مربی و الگو را برای مددجو ایفا می کند و هدف نهایی سپردن مسئولیت به او است.
_ در این مرحله ملاقات های مکرر مددکار با گیلبرت به تقویت روابطشان کمک میکند و درباره مشکلات رخ داده و نوع برخورد گیلبرت با مشکلات و اقدامات او صحبت می کنند و گریزی هم به تعهدات و توافقات برنامه زده می شود.
۷) ارزیابی پایانی و اتمام ارتباط: این مرحله به معنی لحظه جدایی و ایجاد حس خود کارآمدی مددجو و توانایی عملکرد مستقل او است. ترجیحا این قطع ارتباط به صورت فرآیندی برنامه ریزی شده باشد نه به صورت دفعی با نکات فراموش شده و بدون ارزیابی. مدیریت مورد زمانی به پایان می رسد که تمام اهداف مورد نظر تحقق یافته و شرایط مددجو بهبود پیدا کرده و ثبات یابد.
منبع:
Article: The practice of case management for substance abusers
Project: Case management for persons with substance use problems
Wouter Vanderplasschen 36.09, Ghent University
Jessica De Maeyer 24.73 ,Hogeschool Gent