تحولات پارادایمی و رویکردهای نوین حرفهای در مددکاری اجتماعی قرن ۲۱
فهرست عناوین مطلب
تحولات پارادایمی و رویکردهای نوین حرفهای در مددکاری اجتماعی قرن ۲۱
مددکاری اجتماعی، به عنوان یک حرفه مبتنی بر ارزشها و عمل، در مواجهه با پیچیدگیهای جهانی نظیر بحرانهای زیستمحیطی، پیشرفتهای شتابان فناوری و نابرابریهای ساختاری، در حال تجربۀ یک بازنگری عمیق پارادایمی است.
این تحولات، حوزۀ عمل مددکاران را از تمرکز صرفاً فردی به سمت رویکردهای سیستمی، زیستمحیطی و عادلانه گسترش دادهاند.
مددکاری اجتماعی زیستمحیطی (Eco-Social Work)
مددکاری اجتماعی زیستمحیطی یا سبز، یک پارادایم حیاتی و نوظهور است که ارتباط متقابل رفاه انسان و سلامت اکوسیستمها را به رسمیت میشناسد.
این رویکرد، درک سنتی از فرد در محیط (Person-in-Environment) را فراتر برده و آن را به فرد در محیط زیستی گستردهتر (Person-in-Ecosystem) ارتقا میدهد.
-
اصول محوری:
-
عدالت زیستمحیطی: این رویکرد بر این تمرکز دارد که تغییرات اقلیمی، آلودگی و تخریب محیطزیست به طور نامتناسبی بر اقشار آسیبپذیر، جوامع کمدرآمد و بومی تأثیر میگذارد (که به آن ناعدالتی اقلیمی نیز میگویند).
-
پاسخ به بلایا: مددکاران زیستمحیطی در مراحل پیشگیری، واکنش و بازیابی پس از بلایای طبیعی (مانند سیل و خشکسالی) نقش کلیدی دارند و به آسیبهای روانی، اقتصادی و اجتماعی ناشی از این بحرانها میپردازند.
-
پایداری: ادغام مفاهیم توسعه پایدار و حفاظت از منابع طبیعی در برنامهریزیهای اجتماعی و مداخلات محلی.
-
مددکاری اجتماعی دیجیتال و هوش مصنوعی (AI)
ورود فناوریهای نوین و دادههای بزرگ، فرصتها و چالشهای بیسابقهای را پیش روی حرفه مددکاری اجتماعی قرار داده است.
-
فرصتها:
-
ارائه خدمات از راه دور: استفاده از مددکاری اجتماعی از راه دور (Tele-Social Work) و پلتفرمهای دیجیتال برای دسترسی به جمعیتهای روستایی یا دورافتاده.
-
تحلیل داده و تصمیمگیری: بهکارگیری هوش مصنوعی در تحلیل الگوهای دادههای بزرگ برای شناسایی زودهنگام ریسکها (مانند کودکآزاری یا بیخانمانی) و تخصیص مؤثرتر منابع.
-
-
چالشهای اخلاقی و حرفهای:
-
امنیت داده و رازداری: نیاز مبرم به تدوین پروتکلهای سختگیرانه امنیت سایبری (مانند استفاده از رمزنگاری یا بلاکچین) برای حفاظت از اطلاعات حساس مراجعان.
-
تعصبات الگوریتمی: نگرانیها در مورد بازتولید و تشدید تعصبات سیستمی و نژادی در الگوریتمهای هوش مصنوعی که ممکن است منجر به تبعیض ناخواسته در ارائه خدمات شود.
-
نظارت انسانی: لزوم حفظ “نظارت انسانی” بر ابزارهای هوش مصنوعی برای اطمینان از همدلی، قضاوت اخلاقی و مسئولیتپذیری در فرآیند مداخلات.
-
تغییر در متدولوژی: گذار از Micro به Macro
تمرکز سنتی بر کار با فرد، خانواده و گروه کوچک (سطح Micro) اگرچه همچنان حیاتی است، اما در قرن ۲۱، تأکید فزایندهای بر رویکردهای سیستمی و ساختاری (سطح Macro) وجود دارد.
-
رویکرد Macro: به جای تمرکز بر “درمان” عواقب نابرابری، مددکاران به ریشههای ساختاری و سیستمی مشکل میپردازند. این امر شامل:
-
وکالت و سیاستگذاری: درگیر شدن فعال در اصلاحات قانونگذاری، توسعه سیاستهای اجتماعی و مبارزه برای منابع.
-
سازماندهی جامعه (Community Organizing): توانمندسازی جوامع برای بسیج منابع و اعمال فشار بر سیستمها برای تغییرات پایدار.
-
-
هدف: هدف این گذار، ایجاد تغییرات پایدار و عادلانه در سطح ساختار اجتماعی است تا نیاز به مداخلات فردی مکرر کاهش یابد. این تغییر متدولوژی بازتابی از پارادایم عدالت اجتماعی است.
استانداردهای جهانی و استعمارزدایی (Decolonization)
همزمان با جهانی شدن، یک حرکت انتقادی در مددکاری اجتماعی شکل گرفته که خواستار استعمارزدایی از دانش، تئوری و عمل این حرفه است.
-
ماهیت چالش: تاریخ مددکاری اجتماعی تا حد زیادی تحت تأثیر مدلهای نظری و روشهای توسعهیافته در جهان غرب قرار گرفته است. این رویکردها اغلب زمینههای فرهنگی، بومی و دانش محلی را نادیده گرفته یا تضعیف کردهاند.
-
استعمارزدایی (Decolonization) در عمل:
-
به رسمیت شناختن دانش بومی: ارج نهادن و ادغام رویکردهای سنتی و بومی در سلامت روان و حل تعارضات که میتواند اثربخشی بیشتری در جوامع غیرغربی داشته باشد.
-
تنوع در تئوری: به چالش کشیدن مفاهیم جهانیشدۀ “خانواده”، “رفاه” یا “سلامت” و توسعه نظریههای مددکاری اجتماعی متناسب با فرهنگهای محلی.
-
رهبری جهانی: حمایت از رهبری سازمانهای مددکاری اجتماعی در کشورهای جنوب جهان و اطمینان از اینکه استانداردهای جهانی توسط یک نهاد محدود دیکته نمیشوند.
-
این چهار تحول پارادایمی، مجموعاً نشاندهنده یک حرفۀ مددکاری اجتماعی هستند که در حال بلوغ است؛ حرفهای که برای مقابله با چالشهای زیستمحیطی، استفاده مسئولانه از فناوری، و رسیدگی به نابرابریهای ساختاری، به سوی یک رویکرد جامعتر، انتقادیتر و ریشهایتر حرکت میکند.
