تفاوتهای کلیدی: مددکاری اجتماعی در میدان عمل در مقابل محیط آکادمیک
فهرست عناوین مطلب
تفاوتهای کلیدی: مددکاری اجتماعی در میدان عمل در مقابل محیط آکادمیک
به قلم فرشته روح الامین
مددکاری اجتماعی، حرفهای است که بر پایه دانش، ارزشها و مهارتها برای کمک به افراد، خانوادهها، گروهها و جوامع جهت افزایش کیفیت زندگی، مقابله با چالشهای بین فردی و ارتقاء عدالت اجتماعی بنا شده است. با این حال، بین آنچه که در محیط دانشگاهی آموخته میشود و آنچه که در میدان عمل تجربه میشود، تفاوتهای اساسی وجود دارد که درک آنها برای دانشجویان و متخصصان این حوزه حیاتی است.
تفاوت در تمرکز و هدف
در دانشگاه، فرد یاد میگیرد که چرا یک مشکل رخ میدهد (تئوری). در عمل، فرد یاد میگیرد که چگونه آن مشکل را حل کند (مدلهای عملی).
تفاوت در ماهیت دانش
محیط آکادمیک و عمل حرفهای هر دو به دانش نیاز دارند، اما ماهیت و منبع آن متفاوت است:
-
دانش در دانشگاه: عمدتاً از طریق تحقیق علمی، متون آکادمیک و شواهد مبتنی بر علم (Evidence-Based Practice – EBP) به دست میآید. این دانش اغلب ساختاریافته، کلی و انتزاعی است.
-
دانش در میدان عمل: شامل تجربه مستقیم، قضاوت حرفهای، انعطافپذیری و دانش ضمنی (Tacit Knowledge) است. موقعیتها در عمل به ندرت به طور کامل با یک تئوری واحد مطابقت دارند و نیاز به تفکر انتقادی در لحظه دارند.
چالش دوگانگی (Dualism): یکی از بزرگترین چالشها، دوگانگی بین تئوری و عمل است. دانشگاه به دنبال علمی بودن است، در حالی که عمل، اغلب به دلیل پیچیدگیهای انسانی، با مفاهیم ذهنی و ارزشها درگیر است.
دانشجو از طریق دورههای عملی (Field Placements) است که فرصت میکند تا این دو حوزه را یکپارچه سازد.
واقعیتهای سازمانی و نقشها
-
نقشها در دانشگاه: نقشهای آکادمیک (مانند استاد، محقق، مربی) بیشتر بر آموزش و تولید دانش متمرکز هستند. اهداف اغلب آموزشی و درآمدزا برای دانشگاه هستند.
-
نقشها در میدان عمل: نقشها متنوع و در ارتباط مستقیم با زندگی مردم هستند (مثلاً مددکار مستقیم، واسطه، مشاور، وکیل یا مدافع حقوق مراجع، و مدیر برنامه). این نقشها مستلزم تصمیمگیریهای پرخطر و مداخلات قانونی هستند، به ویژه در نهادهای رسمی (Statutory Settings).
یک استاد دانشگاه ممکن است ارزشهای عدالت اجتماعی را آموزش دهد، اما تمرکز سازمانهای خدماتی اغلب بر ارائه خدمت و مدیریت پروندهها در چارچوب محدودیتهای سازمانی و منابع مالی است.
تأثیر احساسی و اخلاقی (Values and Emotions)
-
در محیط آکادمیک: مسائل اخلاقی و ارزشهای حرفهای (مانند کرامت ذاتی، شایستگی، عدالت اجتماعی) به صورت مفهومی و از طریق مباحث و کد اخلاق مورد بحث قرار میگیرند.
-
در میدان عمل: مددکار اجتماعی با بار احساسی سنگین ناشی از برخورد مستقیم با تروماها، رنجها و درگیریهای پیچیده مراجعان مواجه است. تصمیمگیریهای اخلاقی در اینجا پیچیدهتر هستند، زیرا اغلب شامل تعارض منافع، محدودیت منابع یا نیاز به اتخاذ تصمیمهای دشوار در شرایط پرفشار و اضطراری است. این مسئله به سوزش شغلی (Burnout) و نیاز به بازتاب حرفهای (Reflection) و حمایت سرپرستی (Supervision) منجر میشود که در محیط آکادمیک کمتر تجربه میشود.
فرآیند یادگیری
-
در دانشگاه: یادگیری نظری و خطی است؛ از طریق سخنرانیها، خواندن، و آزمونها.
-
در میدان عمل: یادگیری تجربی، غیرخطی و ناگهانی است. بسیاری از مهمترین آموختههای مددکار اجتماعی ناشی از مواجهه با شرایط پیشبینی نشده و اشتباهات در حین انجام کار است (Learning through daily practice tasks). تجربه عملی (Field Practicum) حیاتیترین عنصر برای آمادهسازی دانشجو برای واقعیتهای عمل است.
نتیجهگیری
شکاف بین دانشگاه و عمل حرفهای در مددکاری اجتماعی یک پدیده جهانی است.
متخصصان موثر کسانی هستند که میتوانند با موفقیت تئوریهای مبتنی بر شواهد را در شرایط واقعی، با در نظر گرفتن پیچیدگیهای فردی و سازمانی، و با حفظ ارزشهای محوری حرفه، به کار گیرند.
