فرسودگی مراقبین خانوادگی و خلأ سیستماتیک
بحران 'مراقبت موقت (Respite Care)': چالش فرسودگی مراقبین خانوادگی و مطالبه اسکان پایدار برای بیماران روانپزشکی در ایران
به بهانه قرار داشتن در هفته سلامت روان، به یک موضوع مهم اما مغفول مانده در حوزه سلامت مراقبینِ بیماران اعصاب و روان خواهیم پرداخت که در ادامه می خوانید.
فهرست عناوین مطلب
- فرسودگی مراقبین خانوادگی و خلأ سیستماتیک
- تحلیل واقعیت اجتماعی و فرسودگی مراقبین
- الف. فرسودگی اجتنابناپذیر مراقب (Caregiver Burnout)
- ب. وضعیت خانوادههای غیردغدغهمند
- متولیان رسمی و خلأهای ساختاری (مسئولیت تحت پوشش دائمی و اسکان)
- الف. متولیان و نهادهای اصلی
- راهکارها و ارتقاء تابآوری مراقبین (نقش نهادهای حمایتی)
- الف. ارتقاء تابآوری مراقب (Respite Care و Psychoeducation)
- ب. نهادها و سازمانهای مسئول هدفگذاری (در کنار سایر مسئولیتها)
- ج. راهکار نهایی و حرفهای (مدل تخصصی)
فرسودگی مراقبین خانوادگی و خلأ سیستماتیک
بحران ‘مراقبت موقت (Respite Care)’: چالش فرسودگی مراقبین خانوادگی و مطالبه اسکان پایدار برای بیماران روانپزشکی در ایران
تحلیل واقعیت اجتماعی و فرسودگی مراقبین
الف. فرسودگی اجتنابناپذیر مراقب (Caregiver Burnout)
پدیده فرسودگی در مراقبین، به ویژه اعضای خانواده که بار مسئولیت عاطفی و عملی مراقبت از فرد مبتلا به اختلالات شدید روانپزشکی (مانند اسکیزوفرنی، اختلال دوقطبی یا دمانس) را بر عهده دارند، یک واقعیت روانشناختی-اجتماعی است.
در این میان فرد یا افرادی که این نقش را میپذیرد (اغلب زنان با حس مسئولیت بالا)، دچار مشکلات عدیدهای میشود:
- عزلت و انزوای اجتماعی: کاهش فرصتهای شغلی، تحصیلی، و محدودیت در تشکیل یا حفظ زندگی زناشویی.
- اختلال در سلامت جسمی و روانی: افزایش خطر ابتلا به افسردگی، اضطراب، مشکلات خواب، و بیماریهای جسمی ناشی از استرس مزمن.
- فروپاشی نقشهای فردی: خروج اجتنابناپذیر از ریتم عادی زندگی و از دست دادن هویت فردی به نفع نقش مراقبتی.
ب. وضعیت خانوادههای غیردغدغهمند
این فرض که همه خانوادهها دارای اعضای عاطفی و مسئولیتپذیر هستند، در عمل اشتباه است.
درصد قابل توجهی از خانوادهها یا توانایی، دانش یا منابع عاطفی/مالی لازم برای مراقبت مداوم را ندارند، یا پس از سالها، دچار خستگی و درماندگی (Fatigue and Helplessness) شدهاند.
تکلیف فرد بیمار در این شرایط:
در غیاب مراقبت خانوادگی کافی، فرد بیمار به سرعت دچار پسرفت (Relapse) میشود، یا به سوء مصرف مواد روی میآورد و یا به جمع افراد در معرض آسیب (بیخانمانها) میپیوندد.
اینجاست که وظیفه حاکمیتی دولت و نهادهای حمایتی برای تضمین حقوق اولیه شهروندان آغاز میشود.
متولیان رسمی و خلأهای ساختاری (مسئولیت تحت پوشش دائمی و اسکان)
مسئولیت قانونی و سازمانی برای پوشش دائمی و تأمین اسکان افراد مبتلا به اختلالات روانپزشکی شدید که فاقد مراقب خانوادگی مؤثر هستند، عمدتاً بر عهده سازمان بهزیستی کشور است.
الف. متولیان و نهادهای اصلی
نهاد متولی | وظایف و نقش اصلی | خلأهای عمده |
سازمان بهزیستی کشور | متولی اصلی حمایتهای اجتماعی و توانبخشی افراد دارای معلولیت (که اختلالات روانپزشکی شدید جزو آنهاست). وظیفه ارائه خدمات شبانهروزی (آسایشگاهها/مراکز نگهداری) و حمایتهای مالی (مستمری) را بر عهده دارد. | کمبود شدید ظرفیت مراکز دولتی و غیردولتی تحت نظارت (آسایشگاهها). کیفیت نامطلوب برخی مراکز به دلیل کمبود بودجه و نظارت. تمرکز بر نگهداری صرف به جای توانبخشی جامعهمحور. |
وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی | متولی درمان تخصصی (بیمارستانهای روانپزشکی). | کمبود تختهای فعال روانپزشکی در بیمارستانهای عمومی. عدم تعریف ساختار حمایتی پس از ترخیص برای بیمارانی که مراقب ندارند. مسئولیت اسکان دائم را برعهده نمیگیرد. |
بنیاد امور بیماریهای خاص/خیریهها | تأمین بخشی از هزینههای درمان و دارو، یا ارائه کمکهای موردی. | نقش حمایتی و نهادینه نشده، نه وظیفه اسکان دائم. |
نتیجه: در حال حاضر، سازمان بهزیستی وظیفه نهایی نگهداری دائم و اسکان را عهدهدار است، اما به دلیل ظرفیت محدود و تمرکز بر نگهداری بلندمدت، بخش بزرگی از بیماران فاقد مراقب در چرخهای از بستری شدن و رها شدن در جامعه قرار میگیرند.
راهکارها و ارتقاء تابآوری مراقبین (نقش نهادهای حمایتی)
برای ارتقاء تابآوری مراقبین و پر کردن خلأ موجود، رویکردی چندلایه و سیستماتیک ضروری است.
الف. ارتقاء تابآوری مراقب (Respite Care و Psychoeducation)
برای فرد دغدغهمند و خسته، فراهمسازی زمان استراحت و حمایت روانی-اجتماعی ضروریترین اقدام است.
- برنامهریزی مراقبت موقت (Respite Care):
- تعریف: ارائه خدمات نگهداری موقت کوتاهمدت (۲ تا ۷ روز) برای فرد بیمار در یک مرکز تخصصی، با هدف فراهم کردن فرصت استراحت کامل برای مراقب.
- نهاد متولی فعلی: این خدمات در حال حاضر به صورت سازمانیافته و هدفمند وجود ندارد.
- راهحل: سازمان بهزیستی میتواند با تخصیص بودجه و تعریف ردیف خدمات جدید، بخشی از ظرفیت مراکز روزانه، مراکز شبانهروزی یا تعریف منازل استراحت (Respite Homes) را به این امر اختصاص دهد. کلینیکهای مددکاری اجتماعی (با آموزش کوچینگ کسب و کار) میتوانند این خدمات را به عنوان یک سرویس تخصصی و درآمدزا ارائه دهند.
- کوچینگ و آموزش روانشناختی (Psychoeducation and Coaching):
- هدف: ارتقاء مهارتهای کنار آمدن با استرس، مدیریت هیجانات، تعیین مرزها و بازگشت به زندگی شخصی.
- اجرا: برگزاری گروههای حمایتی (Support Groups) تحت نظارت روانشناس و مددکار اجتماعی و ارائه کوچینگ تابآوری (Resilience Coaching) به مراقب برای کمک به سیستمسازی فرآیند مراقبت و پذیرش کمکهای بیرونی.
ب. نهادها و سازمانهای مسئول هدفگذاری (در کنار سایر مسئولیتها)
کدام نهاد این موضوع را به عنوان موضوع هدف خود تعریف کرده است؟
به طور مستقیم و انحصاری، نهادی وجود ندارد که تعهد به “تابآوری مراقبین اختلالات روانپزشکی” را تنها هدف خود قرار داده باشد. با این حال، وظیفه آن بین سه سازمان اصلی تقسیم شده است:
سازمان | نحوه هدفگذاری و اقدام |
سازمان بهزیستی کشور | در حوزه توانبخشی مبتنی بر جامعه (CBR) و با ارائه کمکهزینه نگهداری در منزل (که هدف غیرمستقیم آن حمایت از مراقب است) و همچنین مراکز روزانه توانبخشی (که فرد را چند ساعت نگهداری میکند و فرصت استراحت جزئی به مراقب میدهد). |
وزارت بهداشت (دفتر سلامت روان) | متولی آموزش و آگاهیرسانی و هدایت پژوهشها در این زمینه است، اما فاقد ساختار اجرایی برای نگهداری/اسکان موقت است. |
انجمنهای حمایت از بیماران (مانند انجمن حمایت از بیماران اسکیزوفرنی/روان توان یاب) | این انجمنها به عنوان سازمانهای مردمنهاد (NGO)، دقیقاً هدفشان حمایت همهجانبه از بیمار و خانواده او، از جمله برگزاری گروههای حمایتی و تأمین خدمات موقت است. نقش آنها در این حوزه بسیار کلیدی است. |
ج. راهکار نهایی و حرفهای (مدل تخصصی)
ایجاد یک سیستم مراقبت موقت و پایدار نیازمند اقدامات زیر است:
- تصویب بسته خدمتی Respite Care: سازمان بهزیستی می تواند این خدمت را به صورت رسمی در سبد خدمات خود تعریف کرده و تعرفه آن را به کلینیکهای مددکاری اجتماعی و مراکز توانبخشی ابلاغ نماید.
- آموزش کارآفرینی اجتماعی به کلینیکها: کلینیکهای مددکاری اجتماعی (همانطور که در مقاله قبلی اشاره شد)، باید با استفاده از کوچینگ کسب و کار، این سرویس (Respite Care) را به عنوان یک خدمت تخصصی کلینیکی (Clinically-oriented Service) توسعه دهند و منابع مالی آن را از طریق ترکیبی از یارانههای دولتی (بهزیستی)، درآمدهای بخش خصوصی و جذب کمکهای خیریه هدفمند تأمین کنند.
- ایجاد شبکه محلی (Community Network): ایجاد ارتباط بین مراکز سلامت جامعه (جامع سلامت)، کلینیکهای مددکاری و گروههای حمایتی محلی برای تسهیل دسترسی سریع خانوادهها به کمکهای موقت و روانی.