بحران هویت در لوازمالتحریر و مسئولیت مددکاران اجتماعی
فهرست عناوین مطلب
- بحران هویت در لوازمالتحریر و مسئولیت مددکاران اجتماعی
- تحلیل پدیدهشناختی یک بحران فرهنگی
- فضای مجازی؛ بازتولید ساختار نابرابر
- ضرورت مداخله حرفهای مددکاری اجتماعی
- مداخلات سطح خرد: آگاهیبخشی هدفمند
- مداخلات سطح میانی: نهادینهسازی در نظام آموزشی
- مداخلات سطح کلان: تحول ساختاری در تولید فرهنگی
- حضور فعال در فضای مجازی: تولید گفتمان مقاوم
- پژوهشمحوری: بنیان علمی برای مداخله
- نتیجهگیری: از تشخیص تا مداخله
- بحران هویت در لوازمالتحریر و مسئولیت مددکاران اجتماعی
بحران هویت در لوازمالتحریر و مسئولیت مددکاران اجتماعی
نویسنده: مهری بابالو – مددکار اجتماعی
تحلیل پدیدهشناختی یک بحران فرهنگی
هنگامی که به تحلیل دقیق بازار لوازمالتحریر در ایران میپردازیم، با پدیدهای مواجه میشویم که فراتر از یک مسئله اقتصادی یا بازاریابی است؛ سلطه کامل نمادهای فرهنگی بیگانه بر فضای ذهنی کودکان و نوجوانان.
برندهایی همچون کرومی و لبوبو، نه تنها قفسههای فروشگاهها را اشغال کردهاند، بلکه به مثابه عوامل اجتماعیسازی، در شکلگیری هویت و الگوهای رفتاری نسل جدید نقشی تعیینکننده ایفا میکنند.
در مقابل این سیل، چهرههای درخشان علمی و فرهنگی ایران – محمود حسابی، ابوالقاسم فردوسی، مریم میرزاخانی – در حاشیه قرار گرفتهاند.
این حذف سیستماتیک الگوهای ملی، نه اتفاقی بلکه نتیجه غفلت جمعی از اهمیت فرهنگ مادی در فرآیند جامعهپذیری است.
فضای مجازی؛ بازتولید ساختار نابرابر
تحلیل محتوای پلتفرمهایی نظیر اینستاگرام نشان میدهد که تولیدکنندگان و توزیعکنندگان لوازمالتحریر، الگوی غالب خود را بر مبنای شخصیتهای پاپکالچر خارجی بنا نهادهاند.
این امر منجر به بازتولید ساختاری میشود که در آن، نمادهای فرهنگی بومی به حاشیه رانده شده و از چرخه تولید و مصرف فرهنگی حذف میگردند.
این فقدان، پیامدهای روانشناختی و اجتماعی عمیقی دارد: احساس حقارت فرهنگی، بیگانگی از میراث ملی، و در نهایت، شکلگیری هویتی که پایههای آن در خارج از مرزهای فرهنگی جامعه قرار دارد.
ضرورت مداخله حرفهای مددکاری اجتماعی
مددکاری اجتماعی، به مثابه حرفهای که در تقاطع فرد، جامعه و محیط قرار دارد، مسئولیت بنیادینی در قبال این مسئله اجتماعی بر عهده دارد. رویکرد ما نباید صرفاً واکنشی، بلکه ساختاری و چندسطحی باشد.
مداخلات سطح خرد: آگاهیبخشی هدفمند
در سطح میکرو، ضرورت دارد که مددکاران اجتماعی، خانوادهها را از نقش محوری فرهنگ مادی در شکلگیری هویت فرزندان آگاه سازند.
این آگاهیبخشی نباید به شکل تبلیغی و سطحی، بلکه مبتنی بر یافتههای روانشناسی رشد و جامعهشناسی فرهنگ صورت پذیرد.
والدین باید درک کنند که انتخاب یک دفتر، فراتر از یک تصمیم مصرفی، عملی است که بر معناسازی کودک از جهان پیرامون تأثیر میگذارد.
مداخلات سطح میانی: نهادینهسازی در نظام آموزشی
در سطح مزو، همکاری با نهادهای آموزشی الزامی است.
طراحی برنامههای مداخلهای که الگوهای واقعی ایرانی را به شیوهای جذاب و معنادار به دانشآموزان معرفی کنند، میتواند نقش مهمی در بازسازی هویت جمعی ایفا نماید.
این برنامهها باید فراتر از روایتهای تاریخی خشک، از روشهای داستانسرایی، بازیدرمانی و هنردرمانی بهره بگیرند تا ارتباط عاطفی عمیقتری با الگوهای ملی برقرار شود.
مداخلات سطح کلان: تحول ساختاری در تولید فرهنگی
در سطح ماکرو، مددکاران اجتماعی باید نقش حمایتگری (Advocacy) خود را جدی بگیرند.
ایجاد ائتلافهای استراتژیک با تولیدکنندگان، سازمانهای مردمنهاد، و هنرمندان برای تولید لوازمالتحریر با محتوای فرهنگی غنی و الهامبخش، میتواند زمینه تحولی ساختاری را فراهم آورد.
همچنین، فشار برای سیاستگذاریهای حمایتی از تولید ملی محتوای فرهنگی، بخشی از این استراتژی کلان است.
حضور فعال در فضای مجازی: تولید گفتمان مقاوم
فضای مجازی نه تنها میدان سلطه گفتمان بیگانه، بلکه میتواند بستری برای مقاومت فرهنگی باشد.
مددکاران اجتماعی باید با تولید محتوای علمی، آموزشی و الهامبخش درباره الگوهای ملی، گفتمان مقابلی را شکل دهند.
این محتوا باید از کیفیت بصری و روایی بالایی برخوردار باشد تا بتواند در رقابت با محتوای خارجی، مخاطب جذب کند.
پژوهشمحوری: بنیان علمی برای مداخله
اساس هر مداخله مؤثر، پژوهش علمی است. انجام تحقیقات کیفی و کمی درباره رابطه بین مصرف نمادهای فرهنگی خارجی و تضعیف هویت ملی، میتواند شواهد لازم برای سیاستگذاری و طراحی مداخلات مبتنی بر شواهد را فراهم آورد. همچنین، مستندسازی تجربیات موفق در این زمینه، میتواند الگویی برای تعمیم باشد.
نتیجهگیری: از تشخیص تا مداخله
غیبت الگوهای واقعی ایرانی در لوازمالتحریر و فضای مجازی، نشانه بحرانی است که ریشه در ساختارهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی دارد. مددکاری اجتماعی، با رویکرد اکولوژیک و چندسطحی خود، میتواند در تشخیص، تحلیل و مداخله در این مسئله نقشی محوری ایفا کند.
راهکار، نه در بازگشت به گذشته و نه در انکار جهانیشدن، بلکه در خلق تعادلی است که هویت ملی را در تعامل خلاق با جهان معاصر حفظ و تقویت کند. این مسیر نیازمند همکاری میانرشتهای، اراده سیاسی، و فعالسازی ظرفیتهای جامعه مدنی است.
وظیفه ما مددکاران اجتماعی: با ابزار علم و انگیزه عدالت اجتماعی به تغییر ساختارهای نابرابر بپردازیم.