همایش مونیخ و درسهایی برای سرمایه اجتماعی ایران: نیازی به گفتوگو با کدام اپوزیسیون؟

فهرست عناوین مطلب
همایش مونیخ و درسهایی برای سرمایه اجتماعی ایران: نیازی به گفتوگو با کدام اپوزیسیون؟
روز شنبه چهارم مردادماه سال جاری، شهر مونیخ آلمان میزبان رویدادی بود که با عنوان «همایش همکاری ملی برای نجات ایران» برگزار شد.
این گردهمایی، فارغ از اهداف اعلام شده، به دلیل حواشی و بازخوردهای گستردهای که در پی داشت، بیش از آنکه جنبه جدی و تأثیرگذار خود را به نمایش بگذارد، به وضوح میزان پایین سرمایه اجتماعی گروه فکری و حرکتی اپوزیسیون خارجنشین را آشکار ساخت. این همایش، فرصتی برای تأمل در ماهیت و ظرفیتهای واقعی جریانهای موسوم به اپوزیسیون فراهم آورد.
یکی از نکات تأملبرانگیز این همایش، حضور و اظهارنظرهای شخصیتهایی بود که از منظر علمی و تخصصی فاقد اعتبار بودند، اما به عنوان «کارشناس امور سیاسی» در مورد ایران اظهارنظر میکردند.
این پدیده، به ویژه با حضور برخی از فعالان طنز در شبکههای اجتماعی که سابقه علمی و تحلیلگری سیاسی نداشتند، بیشتر به یک نمایش طنزآمیز شباهت پیدا کرد تا یک گردهمایی جدی برای آینده ایران. این مسائل به خوبی نشان داد که ماهیت واقعی و سطح تأثیرگذاری این همایش «نمایشی صهیونیستی» تا چه حد بیمایه و فاقد پشتوانه واقعی است.
ابعاد قابل تأمل همایش مونیخ: از حمایت خارجی تا بیثمر بودن در داخل
همایش مونیخ با حضور تعداد انگشتشماری از افراد و با همراهی پناهندگان مقیم کشورهای اروپایی، آن هم با حمایت سیاسی و پشتیبانی کامل کشور آلمان و محوریت خانواده پهلوی برگزار شد. این حمایتهای خارجی، در کنار عدم استقبال و همراهی قابل توجه از سوی بدنه جامعه ایرانی، نکات بسیار مهمی را در بر داشت:
- عدم پایگاه مردمی: مشارکت محدود و اغلب پناهندگان مقیم اروپا، نشانگر عدم وجود یک پایگاه مردمی گسترده و ریشهدار برای این جریانها در داخل ایران است.
- وابستگی به حمایتهای خارجی: برگزاری چنین رویدادی با حمایت و پشتیبانی کامل یک کشور خارجی، این پرسش را مطرح میکند که آیا این جریانها، توانایی و ارادهای برای اتکا به ظرفیتهای داخلی و سرمایههای ملی ایران را دارند یا خیر.
- محوریت خانواده پهلوی: بازگشت به محوریت یک خانواده یا شخص خاص، در شرایطی که ایران نیازمند مشارکت فراگیر و راهکارهای جمعی است، میتواند مانعی جدی بر سر راه شکلگیری یک اجماع ملی باشد.
چالشهای ایران: راهحل در داخل است نه از آن سوی مرزها
مهمترین درس این همایش برای ایران و ایرانیان، تأکید دوباره بر این نکته حیاتی است که مشکلات کشور عزیزمان ایران همواره باید به دست نخبگان و سرمایههای واقعی سیاسی-اجتماعی ایران حل و فصل شود. انتظار کشیدن برای یک «معجزه» از آن سوی مرزها برای حل بحرانهای داخلی، توهمی بیش نیست. افرادی که در داخل کشور همچنان به چنین گردهماییهایی امید بستهاند، باید با نگاهی واقعبینانه، به میزان واقعی سرمایه اجتماعی این اپوزیسیون بنگرند.
متأسفانه، برخی شخصیتهای داخلی کشور گاهی از آمادگی برای «گفتوگو با اپوزیسیون» سخن میگویند، گویی که این «اپوزیسیون» مجموعهای نفیس، ارزشمند و تأثیرگذار است که نیازمند گفتوگو است. این در حالی است که این جریانها، جز همراهی با حملات رژیم صهیونیستی در جنگ دوازده روزه و دفاع از اقدامات ضدایرانی، اتفاق ماندگار و مثبتی در ذهن ایرانیان نداشتهاند.
تقویت رسانه ملی: ضرورت پر کردن خلاءهای اطلاعرسانی
در چنین شرایطی، نیازی به گفتوگو با جریانهایی که فاقد پایگاه مردمی و اعتبار ملی هستند، به شکل واقعی احساس نمیشود. در عوض، لازم است شخصیتهای برتر کشورمان به تقویت هر چه بیشتر رسانه ملی توجه ویژه داشته باشند.
وجود برخی خلاءهای رسانهای در داخل کشور، متأسفانه دستمایه سوءاستفاده شبکههای معاند همچون اینترنشنال میشود. تقویت رسانه ملی، به معنای ارائه اطلاعات دقیق، تحلیلهای عمیق، و پوشش جامع مسائل اجتماعی، میتواند مانع از افتادن افکار عمومی در دام پروپاگاندای رسانههایی شود که هدفی جز تضعیف وحدت ملی و ایجاد تفرقه ندارند.
مددکار نیوز، به عنوان مرجع خبری رسمی مددکاری اجتماعی ایران، با درک عمیق از شرایط اجتماعی کشور، بر این باور است که حل مشکلات ایران، در گرو اعتماد به تواناییهای داخلی، تقویت سرمایههای اجتماعی بومی، و ایجاد فضایی برای گفتوگوی سازنده میان نخبگان و مردم در داخل مرزهای ایران است. این مسیر، تنها راه نجات و پیشرفت واقعی کشور عزیزمان خواهد بود.
