چالش اساسی برنامههای اجتماعمحور: حلقه مفقوده “انگیزش اجتماعی”

چالش اساسی برنامههای اجتماعمحور: حلقه مفقوده “انگیزش اجتماعی”
پایین بودن انگیزه اجتماعی، یکی از اصلیترین نقاط ضعف و خلأها در طراحی و اجرای طرحها و برنامههای اجتماعمحور جدید است. این موضوع، بهویژه در طرحهایی که بر جلب مشارکت مردم محلات تأکید دارند، اهمیت دوچندانی پیدا میکند و میزان موفقیت آنها تا حد زیادی به سطح انگیزش و شور و اشتیاق مردم در محلات مختلف شهرهای کشور بستگی دارد. این ضعف، حتی میتواند دلیل اصلی شکست بسیاری از طرحهای قبلی سازمانهای حمایتی در دهههای اخیر نیز بوده باشد. طرحهایی مانند تشکیل گروههای همیار متشکل از زنان سرپرست خانوار که در بسیاری موارد با عدم استقبال یا فروپاشی مواجه شدند، نمونههای بارزی از این حقیقت تلخ هستند.
سوال اینجاست:
سازمانی که اقدام به نوشتن یک طرح مشارکتمحور اجتماعی محلهمحور میکند، تا چه حد به ایجاد انگیزش اجتماعی نسبت به آن طرح یا برنامه در جزئیات فرآیند اجرایی آن توجه کرده است؟
آیا این موضوع حیاتی را همچون همیشه نادیده گرفته و صرفاً به تبحر و توانمندیهای یک تسهیلگر واگذار کرده است؟
این در حالی است که خود تسهیلگر نیز، یک انسان است و ممکن است انگیزه لازم و کافی برای حضور مؤثر در چنین طرحهای مشارکتمحوری را نداشته باشد و صرفاً به دلایل مادی و مالی در این فعالیتها حضور یافته باشد.
این رویکرد، منجر به از دست رفتن سرمایههای انسانی و مالی عظیمی میشود. طرحها روی کاغذ زیبا به نظر میرسند، اما در میدان عمل، به دلیل عدم توجه به محرکهای درونی و بیرونی انگیزش اجتماعی، به بنبست میرسند. برای دستیابی به موفقیت پایدار در برنامههای اجتماعمحور، ضروری است که سازمانها:
انگیزش اجتماعی را هسته مرکزی طراحی طرح قرار دهند: این به معنای فراتر رفتن از صرفاً جلب مشارکت و پرداختن به ایجاد حس مالکیت، تعلق خاطر و منفعت مشترک در میان اعضای جامعه است.
بر روی نیازها و دغدغههای واقعی مردم متمرکز شوند: طرحها باید از پایین به بالا شکل بگیرند و پاسخگوی نیازهایی باشند که مردم محله خودشان آنها را مهم میدانند.
نقش تسهیلگر را فراتر از یک مجری صرف ببینند: تسهیلگران باید آموزشدیده باشند تا بتوانند با ایجاد همدلی و اعتماد، شور و اشتیاق را در میان افراد برانگیزند و نه فقط وظایف را به آنها محول کنند. انگیزههای درونی خود تسهیلگر نیز باید مورد توجه قرار گیرد.
مکانیزمهای پاداش و تقدیر غیرمادی را در نظر بگیرند: علاوه بر مشوقهای مادی، تقدیر از مشارکتکنندگان و نمایش اثرات مثبت فعالیتهای آنها بر زندگی محله، میتواند به تقویت انگیزه کمک شایانی کند.
تا زمانی که سازمانها، انگیزش اجتماعی را صرفاً یک متغیر فرعی یا یک وظیفه جانبی برای تسهیلگران ندانند و آن را به عنوان یک ستون اصلی در طراحی و اجرای برنامههای خود در نظر بگیرند، بسیاری از تلاشهای اجتماعمحور محکوم به شکست خواهند بود. ایجاد تغییر پایدار در جامعه، نیازمند قلبی تپنده از انگیزه و اراده جمعی است که تنها با درک عمیق و سرمایهگذاری بر روی این عنصر حیاتی حاصل خواهد شد.
