مددکاری اجتماعی در عصر تحولات
خدمات نوین، فاصله تا توسعه و نقشه راه ایران
فهرست عناوین مطلب
- مددکاری اجتماعی در عصر تحولات
- خدمات مددکاری اجتماعی در دنیای مدرن
- الف. خدمات خرد و توانمندسازی (Micro & Mezzo)
- ب. خدمات کلان و توسعه اجتماعی (Macro)
- فاصله سیستم خدمات اجتماعی ایران تا کشورهای توسعهیافته
- راهکارها: تحقق مددکاری اجتماعی نوین در ایران
- الف. تحول ساختاری و نهادی
- ب. ارتقاء سطح علمی و حرفهای
- ج. فناوری و هوشمندسازی خدمات
- نتیجهگیری: از واکنش تا توسعه
مددکاری اجتماعی در عصر تحولات
خدمات نوین، فاصله تا توسعه و نقشه راه ایران
مددکاری اجتماعی (Social Work) در دنیای مدرن فراتر از نقش سنتی “امدادگر” یا “واسطه کمکهای مالی” عمل میکند.
این حرفه، به عنوان یک رشته دانشگاهی و حرفهای کاربردی، بر توسعه اجتماعی، انسجام اجتماعی، توانمندسازی و آزادسازی افراد و گروهها متمرکز است و با اتکا بر اصول عدالت اجتماعی، حقوق بشر و احترام به تفاوتها، به دنبال ایجاد تغییرات ساختاری و پایدار در جوامع است.
خدمات مددکاری اجتماعی در دنیای مدرن
مددکاری اجتماعی نوین با استفاده از رویکردهای میانرشتهای و تلفیق فناوری، خدمات خود را در ابعاد خرد (فرد و خانواده) و کلان (جامعه و سیاستگذاری) گسترش داده است:
الف. خدمات خرد و توانمندسازی (Micro & Mezzo)
در این سطح، تمرکز بر روی حل مشکلات فردی، خانوادگی و گروهی با هدف بازگرداندن تواناییهای مراجع برای کنترل شرایط زندگی خود است.
- مشاوره و درمان تخصصی: ارائه خدمات مشاوره روانی-اجتماعی، حمایت از قربانیان خشونت، مداخلات در بحرانهای فردی و خانواده (طلاق، اعتیاد، سوگ).
- مددکاری بالینی (Clinical Social Work): حضور فعال در مراکز درمانی، بیمارستانها و مراکز بهداشت روان برای حمایت روانی و اجتماعی از بیماران و خانوادههای آنها.
- خدمات رفاهی هدفمند: ارزیابی دقیق نیازها و اتصال افراد به منابع حمایتی، برنامههای توانبخشی (جسمی، ذهنی، روانی، اجتماعی) و حمایت از گروههای کمصدا نظیر مهاجرین، پناهندگان و افراد دارای معلولیت.
ب. خدمات کلان و توسعه اجتماعی (Macro)
در این سطح، مددکار اجتماعی به عنوان یک عامل تغییر (Change Agent) در ساختارهای اجتماعی عمل میکند:
- سیاستگذاری و تحلیل اجتماعی: نقشآفرینی در تدوین، ارزیابی و اصلاح سیاستهای رفاهی، تأمین اجتماعی، مسکن و کار.
- توسعه جامعهمحور و تسهیلگری: کار با محلات و جوامع برای شناسایی منابع محلی، سازماندهی مردم و توانمندسازی جامعه مدنی برای حل مشکلات خود (مانند توسعه تابآوری اجتماعی در برابر بحرانها).
- استفاده از فناوریهای نوین (E-Social Work): بهرهگیری از هوش مصنوعی برای تحلیل دادههای آسیبهای اجتماعی، پلتفرمهای آنلاین مشاوره برای گسترش دسترسی به خدمات و استفاده از رباتهای گفتاری برای مدیریت بحرانهای روانی.
فاصله سیستم خدمات اجتماعی ایران تا کشورهای توسعهیافته
سیستم خدمات اجتماعی در کشورهای توسعهیافته (مانند کشورهای اسکاندیناوی، آلمان و کانادا) معمولاً بر مبنای دولت رفاه قوی، تأمین اجتماعی فراگیر و یکپارچگی خدمات استوار است.
در مقایسه، سیستم خدمات اجتماعی در ایران، با وجود تلاشها و قدمت سازمانهایی مانند بهزیستی و کمیته امداد، با چالشهای ساختاری مهمی مواجه است که منجر به فاصلهای قابل توجه شده است:
شاخص مقایسه | سیستم خدمات اجتماعی توسعهیافته | سیستم خدمات اجتماعی ایران |
رویکرد حاکم | حقمدار و پیشگیرانه: حق شهروندی برای برخورداری از خدمات، تمرکز بر پیشگیری اولیه و توانمندسازی. | امدادگرا و واکنشی: تمرکز بر حمایتهای مالی و پاسخ به بحرانهای حاد (واکنش درمانی و اورژانسی). |
تأمین مالی | فراگیر و پایدار: بخش عمده خدمات از طریق مالیاتهای عمومی و حق بیمه قوی تأمین میشود (دولت رفاه). | شکنندهتر و متکی به دولت/مردم: متکی به بودجههای دولتی، کمکهای مردمی و خیریهها، که پایداری کمتری دارد. |
یکپارچگی و هماهنگی | سیستم یکپارچه: هماهنگی بالا بین بخشهای بهداشت، درمان، تأمین اجتماعی، آموزش و رفاه اجتماعی. | تشتت نهادی: عدم هماهنگی کافی بین نهادهای متعدد خدماتدهنده (بهزیستی، کمیته امداد، وزارت کار، قوه قضائیه). |
نقش مددکار اجتماعی | متخصص و سیاستگذار: مشارکت فعال در طراحی برنامه، ارزیابی اثربخشی و رهبری تیمهای چندرشتهای. | اجراکننده و واسطه: عمده نقش در اجرای دستورالعملها، معرفی به منابع و انجام وظایف اداری، با دخالت کمتر در سیاستگذاری کلان. |
کیفیت دادهها و فناوری | مبتنی بر دادههای بزرگ (Big Data): استفاده از سامانههای هوشمند برای شناسایی آسیبها و تحلیل الگوهای رفتاری. | مستندسازی ضعیف: ضعف در استفاده از فناوریهای نوین و فقدان یک سیستم جامع و متمرکز دادههای اجتماعی. |
نتیجه فاصله: این شکاف باعث میشود که خدمات در ایران بیشتر حالت درمان در پایان خط داشته باشد، در حالی که در کشورهای توسعهیافته، هدف اصلی، ایجاد زیرساختهای تابآور اجتماعی است که از بروز بحرانها جلوگیری کند.
راهکارها: تحقق مددکاری اجتماعی نوین در ایران
تحقق مددکاری اجتماعی نوین در ایران نیازمند یک تحول چندجانبه است که از سطح آموزش و حرفه آغاز شده و به سیاستگذاریهای کلان ختم میشود.
الف. تحول ساختاری و نهادی
- تصویب قانون نظام مددکاری اجتماعی: ایجاد یک سازمان نظاممند و قانونی برای این حرفه، که به استانداردسازی خدمات، حمایت صنفی از مددکاران و نظارت کیفی بر عملکرد آنها بپردازد.
- خروج از رویکرد امدادگرایی: بازتعریف نقش مددکار اجتماعی از “واسطه حمایت مالی” به “متخصص توانمندساز و عامل تغییر اجتماعی”.
- مدلهای نوین تأمین اجتماعی: حرکت از حمایتهای نقدی صرف به سمت مدلهای سرمایهگذاری اجتماعی که بر آموزش، مهارتافزایی و اشتغال پایدار متمرکز هستند.
ب. ارتقاء سطح علمی و حرفهای
- اصلاح نظام آموزشی: بازنگری در سرفصلهای دانشگاهی با تأکید بر مددکاری اجتماعی بالینی، مددکاری اجتماعی سازمانی، تابآوری اجتماعی و آیندهپژوهی اجتماعی، مطابق با دانش روز جهانی.
- آموزشهای میانرشتهای: تقویت همکاری مددکاران با روانشناسان، حقوقدانان، متخصصان داده و مدیریت برای ارائه راهحلهای جامع به مشکلات چندبعدی.
- تولید دانش بومی: پژوهش و مدلسازی تابآوری و توسعه اجتماعی متناسب با فرهنگ، اقلیم و بوم زیستهای مختلف ایران.
ج. فناوری و هوشمندسازی خدمات
- استفاده از فناوریهای دیجیتال: ایجاد سامانههای جامع ثبت و پایش اجتماعی برای تحلیل دقیق آسیبها و مستندسازی قوی عملکردها، که امکان طراحی مداخلات هدفمند را فراهم کند.
- مددکاری اجتماعی آنلاین (E-Social Work): استفاده از ابزارهای دیجیتال برای گسترش دسترسی به مشاوره و آموزش در مناطق دورافتاده و کمبرخوردار.
- مشارکت از پایین به بالا: بهرهگیری از تجربه مددکارانی که در “میدان عمل” هستند تا پیشنهادهای اجرایی آنها به سطح مدیران کلان ارتقا یابد و برنامهها بر اساس نیاز واقعی مردم تدوین شود.
نتیجهگیری: از واکنش تا توسعه
مددکاری اجتماعی در ایران برای تحقق پتانسیل کامل خود به عنوان یک نیروی توسعهدهنده، باید از قالب سنتی و واکنشی خارج شده و به یک حرفه نوین، پیشگیرانه و مبتنی بر شواهد علمی تبدیل شود.
این گذار، مستلزم اراده سیاسی برای اصلاح ساختارهای رفاهی، سرمایهگذاری در آموزش تخصصی مددکاران و پذیرش نقش آنها به عنوان مشاوران استراتژیک در حل مسائل کلان جامعه است.
تنها از این طریق است که میتوان فاصله موجود با سیستمهای خدمات اجتماعی توسعهیافته را کاهش داد و به سمت یک جامعه با سلامت، بهداشت، امنیت روانی و اجتماعی پایدار حرکت کرد.