سیر تحول خدمات سازمان بهزیستی کشور برای سالمندان ایرانی
از نگهداری تا توانمندسازی مبتنی بر جامعه
فهرست عناوین مطلب
- سیر تحول خدمات سازمان بهزیستی کشور برای سالمندان ایرانی
- مقدمه: اهمیت سیر تحول در خدمات سالمندان بهزیستی
- فصل اول: دوران تأسیس و رویکرد اولیه (۱۳۵۹ تا اوایل ۱۳۷۰)
- تمرکز بر مراقبت شبانهروزی و نگهداری
- چالشهای الگوی نگهداری صرف
- فصل دوم: گذار به جامعهمحوری و تنوع خدمات (اواسط ۱۳۷۰ تا اواخر ۱۳۸۰)
- ظهور مراکز روزانه و توانبخشی فعال
- گسترش خدمات مراقبت در منزل و ویزیت تخصصی
- فصل سوم: تکامل و رویکرد جامع (۱۳۹۰ تا کنون)
- تدوین سند ملی سالمندان و سیاستهای کلان
- طرحهای توانمندسازی و مشارکت اجتماعی
- خدمات حمایتی و معیشتی مدرن
- فصل چهارم: جمعبندی و چشمانداز آتی خدمات بهزیستی
سیر تحول خدمات سازمان بهزیستی کشور برای سالمندان ایرانی
از نگهداری تا توانمندسازی مبتنی بر جامعه
مقدمه: اهمیت سیر تحول در خدمات سالمندان بهزیستی
با توجه به تغییرات سریع هرم جمعیتی ایران و افزایش سهم سالمندان در ساختار اجتماعی، توجه به مقوله خدمات تخصصی سالمندی به یک اولویت ملی تبدیل شده است.
سازمان بهزیستی کشور به عنوان نهاد متولی اصلی حمایتهای غیربوریهای و ارائه خدمات توانبخشی اجتماعی، نقش محوری در این زمینه دارد. سیر خدمات سازمان بهزیستی نسبت به سالمندان ایرانی، بازتابی از یک فرآیند سیاستگذاری تکاملی است که از مدلهای صرفاً واکنشی (نگهداری) به مدلهای پیشگیرانه و توانمندساز (مراقبت در جامعه) تغییر یافته است.
این مقاله به صورت مستند و با تمرکز بر رویکردهای رسمی، مراحل این تحول را از بدو تأسیس تاکنون مورد بررسی قرار میدهد و راهبردهای کلیدی کنونی سازمان را در حوزه خدمات سالمندان بهزیستی تحلیل میکند.
فصل اول: دوران تأسیس و رویکرد اولیه (۱۳۵۹ تا اوایل ۱۳۷۰)
سیر تحول خدمات سالمندی در ایران با تأسیس سازمان بهزیستی کشور در سال ۱۳۵۹، به دستور شورای انقلاب، وارد مرحله جدیدی شد. این سازمان از ادغام ۱۶ نهاد و سازمان مختلف شکل گرفت و وظیفه رسیدگی به امور اقشار آسیبپذیر، از جمله سالمندان، را بر عهده گرفت.
تمرکز بر مراقبت شبانهروزی و نگهداری
در دهههای اولیه پس از تأسیس، با توجه به نیازهای فوری جامعه و محدودیت منابع، رویکرد غالب سازمان بهزیستی نسبت به سالمندان، اتکا به خدمات مراکز شبانهروزی نگهداری سالمندان (که به نام “خانه سالمندان” نیز شناخته میشوند) بود.
- مأموریت اولیه: وظیفه قانونی سازمان در این دوره، عمدتاً شامل نگهداری و تأمین حداقل نیازهای اساسی سالمندان نیازمند، بیسرپرست، و مجهولالهویه بود.
- مدل واکنشی: این مدل، یک رویکرد واکنشی در قبال بحرانهای حمایتی بود؛ یعنی خدمات، بیشتر متوجه سالمندانی میشد که به دلیل فقدان حمایت خانوادگی یا ابتلا به ناتوانیهای شدید، چارهای جز زندگی در مراکز اقامتی شبانهروزی نداشتند.
- گروه هدف: سالمندان با “حداکثر وابستگی” و یا فاقد سرپرست، عمده استفادهکنندگان این مراکز بودند. خدمات در این مراکز شامل مراقبتهای اولیه پزشکی، تغذیه، نظافت، و خدمات مددکاری اجتماعی بود.
چالشهای الگوی نگهداری صرف
اگرچه خدمات شبانهروزی یک ضرورت انکارناپذیر برای قشر خاصی از سالمندان است، اما سیاستگذاران بهزیستی بهتدریج متوجه چالشهای این الگوی متمرکز شدند:
- قطع ارتباط با خانواده: زندگی شبانهروزی، بهمرور منجر به گسست عاطفی و اجتماعی سالمند از کانون خانواده میشد.
- هزینههای بالا: نگهداری شبانهروزی، بار مالی سنگینی بر دوش سازمان و دولت تحمیل میکرد.
- عدم ترویج استقلال: این مراکز، غالباً استقلال و تواناییهای باقیمانده سالمند را تحتالشعاع قرار میدادند.
این چالشها، زمینه را برای یک بازنگری عمیق در استراتژیهای سازمان بهزیستی فراهم آورد و مقدمات فاز دوم تحول را چید.
فصل دوم: گذار به جامعهمحوری و تنوع خدمات (اواسط ۱۳۷۰ تا اواخر ۱۳۸۰)
در پاسخ به چالشهای نگهداری صرف و افزایش آگاهی نسبت به حقوق و نیازهای روانی-اجتماعی سالمندان، سازمان بهزیستی رویکرد خود را تغییر داد و سیاست جامعهمحوری و حفظ کانون خانواده را در اولویت قرار داد.
ظهور مراکز روزانه و توانبخشی فعال
بزرگترین نوآوری در این دوره، توسعه مراکز روزانه آموزشی و توانبخشی سالمندان بود. هدف این مراکز، برونسپاری مراقبتهای غیرضروری از مراکز شبانهروزی و بازگرداندن سالمند به محیط خانواده در طول شب بود.
- تعریف مراکز روزانه: سالمندانی که از نظر وابستگی در سطح “حداقل وابستگی” یا “وابستگی نسبی” قرار داشتند، میتوانستند در طول روز از خدمات تخصصی این مراکز بهرهمند شوند.
- خدمات تخصصی:
- توانبخشی پزشکی: فیزیوتراپی، کاردرمانی، و گفتاردرمانی.
- توانبخشی اجتماعی: برگزاری اردوها، کلاسهای آموزشی (هنر، مهارتهای زندگی)، و ورزشهای صبحگاهی.
- پیشگیری از آلزایمر: برنامهریزی فعالیتهای ذهنی، بازیهای فکری، و تعاملات اجتماعی برای تأخیر در بروز زوال عقل.
- اثر اجتماعی: توسعه مراکز روزانه، باعث حفظ پیوندهای عاطفی سالمند با خانواده شد و از تبدیل شدن وی به یک “بار اجتماعی” جلوگیری کرد.
گسترش خدمات مراقبت در منزل و ویزیت تخصصی
در این دوره، برای اولین بار، مدلهای مراقبت در منزل به صورت رسمی توسط بهزیستی سازماندهی شدند. این خدمات برای سالمندانی حیاتی بود که تمایلی به ترک منزل نداشتند اما به دلیل معلولیت یا بیماری، نیاز به خدمات تخصصی داشتند.
- ویزیت در منزل: اعزام تیمهای تخصصی (پزشک، پرستار، کاردرمانگر، مددکار) به منزل سالمند برای ارائه خدمات توانبخشی و درمانی.
- مراقبت در منزل: ارائه مراقبتهای روزمره (نظافت، تغذیه، استحمام) توسط نیروهای آموزشدیده به خانوادههایی که توانایی مراقبت کامل از سالمند وابسته را نداشتند.
- توانبخشی مبتنی بر جامعه (CBR): این برنامه، که عمدتاً در مناطق روستایی و دورافتاده اجرا شد، تلاش کرد تا با استفاده از پتانسیل محلی، خدمات توانبخشی و حمایتی را در نزدیکترین نقطه به محل سکونت سالمند ارائه دهد.
فصل سوم: تکامل و رویکرد جامع (۱۳۹۰ تا کنون)
دهه ۹۰ شمسی و پس از آن، دوره بلوغ سیاستگذاری و حرکت به سمت یک چارچوب جامع و علمیتر در سازمان بهزیستی بود.
افزایش نرخ سالمندی، سازمان را بر آن داشت تا برنامههای خود را با اسناد بالادستی مانند سند چشمانداز و قوانین ساختاری تطبیق دهد.
تدوین سند ملی سالمندان و سیاستهای کلان
تصویب سند ملی سالمندان و تشکیل شورای ملی سالمندان کشور (با مسئولیت دبیرخانه در سازمان بهزیستی) نشاندهنده ارتقای موضوع سالمندی از یک موضوع صرفاً حمایتی به یک سیاست ملی چندبخشی بود.
- اهداف کلان: تمرکز بر مفاهیمی چون “سالمندی فعال”، “جامعه دوستدار سالمند”، و “ارتقای منزلت اجتماعی سالمند”.
- تقسیمبندی رسمی وابستگی: بهزیستی به طور رسمی سالمندان تحت پوشش را بر اساس میزان نیاز به مراقبت به سه گروه تقسیم کرد و نوع خدمترسانی را متناسب با هر گروه تعیین نمود:
- سالمند با حداقل وابستگی: تمرکز بر خدمات آموزشی، پیشگیرانه، و اجتماعی در مراکز روزانه.
- سالمند با وابستگی نسبی: تلفیق خدمات روزانه با مراقبتهای توانبخشی و درمانی بیشتر.
- سالمند با حداکثر وابستگی: اولویت با مراقبت در منزل یا خدمات شبانهروزی یارانهای.
طرحهای توانمندسازی و مشارکت اجتماعی
رویکرد نوین سازمان بهزیستی، سالمند را صرفاً یک دریافتکننده خدمت نمیبیند، بلکه او را یک سرمایه اجتماعی میداند. مهمترین نمود این تغییر، تأسیس بنیاد فرزانگان (با مشارکت سالمندان) است.
- بنیاد فرزانگان: این بنیادها با هدف ترویج “سالمندی فعال و پویا” ایجاد شدند. در این مراکز، خود سالمندان نقش رهبری، برنامهریزی، و ارائه خدمات به همسالان خود را بر عهده میگیرند. این امر، حس مفید بودن، عزت نفس، و سطح مشارکت اجتماعی آنان را به شدت افزایش میدهد.
- خدمات بنیاد فرزانگان: شامل فعالیتهای داوطلبانه، آموزشهای نسل به نسل، مهارتآموزی، و تشکیل کانونهای تفریحی و علمی.
- مناسبسازی محیط: سازمان بهزیستی در این دهه بر لزوم مناسبسازی محیطهای شهری (معابر، حمل و نقل، اماکن عمومی) برای تسهیل تردد و مشارکت اجتماعی سالمندان تأکید ویژه کرد و آن را پیگیری میکند.
خدمات حمایتی و معیشتی مدرن
در کنار خدمات توانبخشی، خدمات حمایتی بهزیستی نیز توسعه یافت تا بخش مالی نیازهای سالمندان نیازمند را پوشش دهد:
- ارائه کمکهزینه (یارانه): ارائه یارانههای دولتی به مراکز غیردولتی نگهداری، به منظور کاهش بار مالی بر خانوادهها و تضمین کیفیت خدمات.
- خدمات تجهیزاتی: تأمین وسایل توانبخشی و کمک توانبخشی مانند ویلچر، عصا، سمعک، و لوازم بهداشتی برای سالمندان تحت پوشش.
- خدمات اشتغال و کارآفرینی: اگرچه محدود، اما برنامههایی برای حمایت از کارآفرینی سالمندان و کمک به اشتغال فرزندان سالمندان نیازمند جهت توانمندسازی اقتصادی خانوادهها نیز در دستور کار قرار گرفته است.
فصل چهارم: جمعبندی و چشمانداز آتی خدمات بهزیستی
سیر تحول خدمات سازمان بهزیستی به سالمندان را میتوان به وضوح در گذار از سه مدل اصلی خلاصه کرد:
- مدل نگهداری کامل (Crisis Intervention): در دهههای ۶۰ و ۷۰ شمسی.
- مدل ترکیبی روزانه/خانوادهمحور (Community Care): در دهههای ۷۰ و ۸۰ شمسی.
- مدل توانمندسازی و مشارکت (Active Aging): از دهه ۹۰ شمسی تاکنون.
امروزه، سبد خدمات بهزیستی برای سالمندان ایرانی یک سبد متوازن و تخصصی است که شامل این موارد کلیدی است:
- خدمات اقامتی (شبانهروزی): برای وابستگان مطلق و فاقدین سرپرست.
- خدمات روزانه توانبخشی: برای حفظ تواناییها و مشارکت اجتماعی.
- خدمات در منزل (ویزیت و مراقبت): برای پیشگیری از بستری شدن و حفظ کرامت.
- خدمات توانمندسازی (بنیاد فرزانگان): برای نقشآفرینی و رهبری سالمندان در جامعه.
چالش و چشمانداز آتی: چالش اصلی سازمان در آینده، تضمین پایداری و توسعه کمی و کیفی خدمات غیرنهادی (مانند بنیاد فرزانگان و مراقبت در منزل) در مقیاس ملی و پاسخ به رشد فزاینده جمعیت سالمند است.
رویکرد سازمان بهزیستی در سالهای اخیر، نشان میدهد که سیاستگذاران در تلاش هستند تا با تکیه بر مشارکتهای مردمی و بخش غیردولتی (که بخش بزرگی از مراکز توسط آنها اداره میشود) و با اجرای دقیق سند ملی سالمندان، کشور را برای مواجهه با پدیده “سونامی سالمندی” آماده سازند.
ادامه این مسیر، مستلزم تقویت برنامههای پیشگیرانه، آموزش عمومی برای سالمندی سالم، و سرمایهگذاری بیشتر در زیرساختهای جامعهمحور است تا کرامت و منزلت سالمندان ایرانی در دوران طلایی زندگیشان حفظ شود.
