بومیسازی مددکاری اجتماعی؛ ضرورتی برای توسعه پایدار

فهرست عناوین مطلب
بومیسازی مددکاری اجتماعی؛ ضرورتی برای توسعه پایدار
تجربه مددکاری اجتماعی، فرایندی پویا و چندوجهی است که در بستر هر جامعهای، رنگ و بوی خاص خود را میگیرد. با این حال، در دنیای بههمپیوسته امروز، انتقال دانش و تجربه میان کشورها به عنوان یک مزیت بزرگ شناخته میشود. اما آیا میتوان یک مدل موفق مددکاری اجتماعی را عینا از یک کشور به کشور دیگر منتقل کرد و انتظار نتایج مشابه داشت؟ پاسخ، خیر است.
بومیسازی نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت انکارناپذیر برای دستیابی به توسعه پایدار اجتماعی است. این موضوع به ویژه در مورد تجارب توانمندسازی گروهی و تشکیل گروههای همیار، که در سالهای اخیر مورد توجه سازمانهای حمایتی در ایران قرار گرفته، اهمیتی دوچندان مییابد.
ریشههای جهانی گروههای همیار و ضرورت بومیسازی
تجربه تشکیل گروههای همیار و رویکردهای توانمندسازی اجتماعی، اساساً از تجارب کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه در دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی الهام گرفته شده است.
این رویکردها بر پایه فلسفههایی چون مشارکت اجتماعی و خوداتکایی شکل گرفتهاند و در کشورهایی چون هند، بنگلادش و کشورهای آمریکای لاتین، به ویژه در زمینه اعتبارات خرد، نتایج قابل توجهی داشتهاند. اما این موفقیتها حاصل تطبیق هوشمندانه این مدلها با واقعیتهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آن جوامع بوده است.
یک طرح توانمندسازی زنان سرپرست خانواده که در بنگلادش به موفقیت رسیده، در بستر فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی آن کشور رشد کرده است.
زنان بنگلادشی با ساختار خانوادگی، میزان دسترسی به منابع، سطح امید اجتماعی و حتی تابآوری ژنتیکی و میل به کار گروهی، تفاوتهای بنیادینی با زنان ایرانی دارند. بنابراین، ترجمه صرف یک طرح و اجرای آن بدون در نظر گرفتن این تفاوتها، نه تنها به شکست میانجامد، بلکه موجب اتلاف بودجه، زمان و مهمتر از همه، از دست رفتن امید و اعتماد در میان جامعه هدف میشود.
چالشهای انتقال خام تجربهها به ایران
انتقال خام تجارب مددکاری اجتماعی از کشورهای دیگر به ایران میتواند منجر به آسیبهای جدی شود:
- ناهمخوانی فرهنگی و اجتماعی: مفاهیم کار گروهی، نقش زن در خانواده و جامعه، و تعریف موفقیت اقتصادی، در هر فرهنگی متفاوت است. الگویی که در فرهنگی دیگر موفقیتآمیز بوده، ممکن است با ارزشها و هنجارهای اجتماعی ایران در تضاد باشد و توسط جامعه هدف پذیرفته نشود.
- تفاوتهای اقتصادی و زیرساختی: زیرساختهای اقتصادی، دسترسی به بازار، و قوانین حمایتی در ایران با سایر کشورها متفاوت است. طرحی که در کشوری با نظام اعتبارات خرد قوی جواب داده، در ایران ممکن است به دلیل فقدان زیرساختهای مالی مشابه، با شکست مواجه شود.
- تحلیل نادرست نیازها: مشکلات زنان سرپرست خانوار در ایران، ترکیبی از عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و گاه قانونی است که با مشکلات مشابه در سایر کشورها کاملا متفاوت است. یک مددکار اجتماعی باید ابتدا نیازهای واقعی گروه هدف خود را به دقت شناسایی کند و سپس راهحلها را متناسب با آن طراحی کند.
راهکار: بومیسازی هوشمندانه و هدفمند
راهکار صحیح، انتقال دانش و نه لزوماً تجربه است. این به معنای مطالعه دقیق مدلهای موفق جهانی و استخراج اصول و مفاهیم بنیادین آنهاست، سپس این اصول باید در یک فرآیند بومیسازی دقیق، متناسب با شرایط ایران پیادهسازی شوند. این فرآیند شامل مراحل زیر است:
- پژوهش و تحلیل بومی: پیش از هرگونه اقدامی، باید یک پژوهش جامع درباره ویژگیهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه هدف در ایران صورت گیرد. باید مشکلات و نیازهای واقعی آنها از زبان خودشان شنیده شود.
- آموزش و توانمندسازی مددکاران: مددکاران اجتماعی باید نه تنها با اصول مددکاری، بلکه با رویکردهای بومیسازی و تحلیل شرایط محلی نیز آشنا شوند. آنها نقش کلیدی در تطبیق مدلها با واقعیتهای میدانی دارند.
- آمادهسازی جامعه هدف: گروههای هدف باید به تدریج با مفاهیم کار گروهی و توانمندسازی آشنا شوند. این امر نیازمند صرف زمان و انرژی برای ایجاد اعتماد و انگیزه در آنها است.
- پایلوت و ارزیابی: پیش از اجرای گسترده یک طرح، باید آن را در مقیاس کوچک (پایلوت) اجرا و نتایج آن را به دقت ارزیابی کرد. این کار فرصت اصلاح و بهبود طرح را پیش از سرمایهگذاریهای بزرگ فراهم میکند.
نتیجهگیری
مددکاری اجتماعی در ایران نیازمند رویکردی هوشمندانه و بومیسازی شده است. انتقال تجارب کشورهای دیگر به داخل ایران میتواند بسیار عالی و الهامبخش باشد، اما نباید به صورت خام و نامتناسب با شرایط بومزیست اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی کشور باشد.
تنها با درک عمیق از واقعیتهای جامعه خود و بهرهگیری از دانش جهانی به شیوهای هدفمند، میتوانیم به نتایج پایدار و اثربخش در حوزه مددکاری اجتماعی و توانمندسازی دست یابیم. این رویکرد، از اتلاف منابع عظیم اقتصادی جلوگیری کرده و از شکستهای تلخ و از دست رفتن امید در میان گروههای آسیبپذیر جامعه پیشگیری میکند.
